جمع نعامه شترمرغان: هم زحل رنگم چو آهن هم ز آتش حامله وز حریصی چون نعایم آتشین آهن خورم. (خاقانی. سج. 250)، بجای نعم (جمع نعمت) بکار رفته و از لحاظ صرفی غلط است
نعایم در فارسی، جمع نعامه، شتر مرغان جمع نعامه شترمرغان: هم زحل رنگم چو آهن هم ز آتش حامله وز حریصی چون نعایم آتشین آهن خورم. (خاقانی. سج. 250)، بجای نعم (جمع نعمت) بکار رفته و از لحاظ صرفی غلط است
دعائم. جَمعِ واژۀ دعام و دعامه. رجوع به دعائم و دعام و دعامه شود، ستونها. پایه ها. چوب بستها. (فرهنگ فارسی معین) (از ناظم الاطباء) : ملکی که دعایم آن بدست تصاریف ایام منهدم شد... به سعی باطل و جهدبی حاصل منتعش نگردد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 173). - دعایم دین، اصول و قواعد دین. (ناظم الاطباء). ، اساس و بنیاد و قواعد و اصول، ستونهای خانه، جرزهای خانه، دست و پای حیوانات چارپا. (ناظم الاطباء)