معنی نظم نظم((نَ)) آراستن، ترتیب دادن، به رشته کشیدن مروارید، کلام موزون و با قافیه تصویر نظم فرهنگ فارسی معین
نظم نظم آراسته بودن، ترتیب، مقابلِ نثر، در علوم ادبی کلام موزون و دارای قافیه، شعر، رشتۀ مروارید، شعرسرایی فرهنگ فارسی عمید