نرمباد، آگهی بخشنامه، گزارش، پهرست افسون، پنام (تعویذ) یک بار پراکندن یک مرتبه منتشر کردن، ورقه یا اوراقی چاپی که آنرا منتشر سازند، جمع نشرات. توضیح بعض محققان بجای} نشریه {استعمال این کلمه را تجویز کرده اند ولی کمتر مستعمل است. افسونی که بوسیله آن دیوانه و بیمار را علاج کنند، دعایی که با آب زعفران نویسند تا دفع چشم زخم کند: بر چهره شنبلید خوش تاب نشره تو کنی بزعفران آب. (تحفه العراقین. قر. 28) یا نشره طفلان. آنچه با زعفران و غیره بر روی تخته طفلان نویسند
تعویذ. (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء). افسون. (غیاث اللغات) (مهذب الاسماء) (آنندراج) (ناظم الاطباء). افسونی که علاج کرده می شود به او دیوانه و بیمار. (شرح قاموس) (از حاشیۀ برهان قاطع). حرز دیو دیده و بیمار. (یادداشت مؤلف). تعویذی است که بدان دیوانگان و بیماران و یا مردم نزار مشرف به هلاکت را درمان کنند. (از اقرب الموارد) : گر جگرش خسته شد از فزع حادثات نعت محمد بس است نشره و درمان او. خاقانی. نشرۀ من مدح امام است و بس تا نرسد ز اهرمنانم زیان. خاقانی. هیکل و نشره و حرزی که اجل باز نداشت هم به تعویذ ده شعبده گر بازدهید. خاقانی. خستگان دیو ظلم از خاک درگاهش به آب نشره کردند و به آب رخ مزعفر ساختند. خاقانی. ، هدیه که برای طفلان نویسند. (غیاث اللغات) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). مرکبی از زعفران و جز آن که لوح اطفال را کنند. (یادداشت مؤلف) : از آن چون لوح طفلانم به سرخی اشک و زردی رخ که دل را نشرۀ عید است ز آن پیر دبستانی. خاقانی. - نشرۀ اطفال. رجوع به ترکیب نشرۀ طفلان شود: تا کی چو لوح نشرۀ اطفال خویش را در زرد و سرخ حلیت زیبا برآورم. خاقانی. - نشرۀ طفلان، آنچه با زغفران و غیره بر روی تختۀ اطفال نویسند. (برهان قاطع) .نَشرَه، آنچه با زعفران و شنگرف برای کودکی که تازه به مکتب می رود بر روی لوح نویسند و آن را نشرۀ طفلان نیز گویند. (ناظم الاطباء) : نوشتم ابجد تجرید پس چون نشرۀ طفلان نگاریدم به سرخ و زرد ز اشک دیده، سربابش. خاقانی. ، دعائی که با زعفران نویسند. (انجمن آرا). رجوع به نشره (ن ُ رَ) شود تعویذی که بدان بیمار و دیوانه را علاج کنند. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). رقیه و افسون که بر دیوانه و مریض دمند. (منتهی الارب). رجوع به نشره شود
واحد نشر است. رجوع به نشر شود، نسیم. (از اقرب الموارد) (المنجد) ، ورقه ای که بر آن چیزی نوشته باشد اما مهر نکرده باشند. (از اقرب الموارد) ، ورقه ای که بر آن چیزی نوشته شده و بین مردم پخش کرده شود. (از المنجد). ج، نشرات
شادی ختم قرآن. (غیاث اللغات از مدار) (آنندراج از مدار) (ناظم الاطباء) ، آنچه با زعفران و شنگرف به روز مکتب نشینی به روی تختۀ طفلان نویسند. (غیاث اللغات از برهان قاطع) (آنندراج). و آن را نشرۀ طفلان نیز گویند. (ناظم الاطباء). آنچه بر تختۀ اطفال نویسند در مکتب. (فرهنگ خطی). رجوع به نُشرَه شود: چرخ را نشرۀ نون والقلم است ازمه نو کآنهمه سرخی در باختر آمیخته اند. خاقانی (از فرهنگ خطی)