جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نش

نش

نش
مُرَکَّب از نه (از ادات نفی) + اش (ضَمیر) ، نه او را، مخفف نه او را:
گنبدی نهمار بربرده بلند
نش ستون از زیرو نه بر سرش بند.
رودکی.
نش آهن درع بایستی نه دلدل
نه سرپایانش بایستی نه مغفر.
دقیقی.
نش از آفرین بار و نز غم نژند
نه شرم از نکوهش نه بیم از گزند.
اسدی
لغت نامه دهخدا

نش

نش
سایه. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). با نسا قیاس شود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) ، سایه گاه که جای سایه است. (برهان قاطع) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). با نسا قیاس شود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) (از انجمن آرا از مؤید) (آنندراج). سایۀ کلاه دراز (؟). (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف سایه گاه است. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین) ، مشابه. برابر. مانند، نشتر، درخت سرو دشتی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا