معنی نسیب - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با نسیب
نسیب
- نسیب
- ابیات آغازین قصیده به ویژه ابیاتی که مشتمل بر احوالات عاشقانه است، بانسب، شخص عالی نسب، خویش، خویشاوند
فرهنگ فارسی عمید
مسیب
- مسیب
- آزاد شده، بر حال خود گذاشته شده، نام یکی از سه برادری که در بخارا پول رایج قرون اولیه هجری راسکه زدند
فرهنگ نامهای ایرانی
نسیم
- نسیم
- باد ملایم، باد خنک، بوی خوش، نصرت نکیسا، نوازنده و خواننده دربار خسرو پرویز ساسانی، باد بسیار آرام
فرهنگ نامهای ایرانی