جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نسک

نسک

نسک
هر یک از قسمت های بیست و یک گانۀ کتاب اوستا که به منزلۀ فصل و باب است و هر قسمت آن نام مخصوصی دارد، برای مِثال چه مایه زاهد و پرهیزکار و صومعگی / که نسک خوان شده از عشقش و ایارده گوی (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۲۲)، از اطاعت با پدر زردشت پیر / خود به نسک آفرنگان گفته است (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۷۸)
عبادت کردن، پرستش کردن
نسک
فرهنگ فارسی عمید

نسک

نسک
عبادت کردن بخشی از کتاب، هر جز از کتاب مقدس اوستا، جمع نسیکه، برخیان کرپان ها کرپانیان پرستیدن، شستن پاک گرداندن، پرستش پرستش کردن عبادت کردن زهد ورزیدن، شستن پاک کردن، پرستش عبادت، تطهیر، آنچه حق خدای عزوجل باشد
فرهنگ لغت هوشیار

نسک

نسک
عَدَس، گیاهی بوته ای از خانوادۀ باقلا با گل های سفید رنگ و برگ های باریک که دانۀ گرد و محدب این گیاه که مصرف خوراکی دارد، دانچِه، اَنژِه، مِژو، نَرَسک، نَرسنگ، مَرجو، مَرجُمَک، بُنوسُرخ
خارخسک، برای مِثال آن کاو ز سنگ خارا آهن برون کشد / نسکی ز کف او نتوان خود برون کشید (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۲۶)
نسک
فرهنگ فارسی عمید

نسک

نسک
ذبیحه. (از اقرب الموارد) (المنجد). قربانی یا خون. (منتهی الارب) (آنندراج) ، خون قربانی. (ناظم الاطباء). خون، عبادت. (از اقرب الموارد) (المنجد) ، هر حقی که خداوندتعالی راست. (از اقرب الموارد) ، جَمعِ واژۀ نسیکه. (ترجمان علامۀ جرجانی ص 99). و نسیکه قربانی بود. (از جهانگیری). ذبیحه. (المنجد)
لغت نامه دهخدا

نسک

نسک
مرغی است. (منتهی الارب) (آنندراج). پرنده ای است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

نسک

نسک
قربانی. (منتهی الارب) (آنندراج) (دهار). قربانی کردن بهر خدای تعالی. (ترجمان علامۀ جرجانی ص 99) (تاج المصادر بیهقی). قربانی. (غیاث اللغات). ذبیحه. (از اقرب الموارد). نُسُک. (اقرب الموارد) ، خون قربانی. (ناظم الاطباء) ، عبادت. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا