جدول جو
جدول جو

معنی نسخه برداشتن

نسخه برداشتن((~. بَ تَ))
رونوشت برداشتن، استنساخ کردن
تصویری از نسخه برداشتن
تصویر نسخه برداشتن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نسخه برداشتن

نسخه برداشتن

نسخه برداشتن
پاچن برداشتن نسک برداشتن رو نوشت برداشتن رونوشت برداشتن استنساخ کردن
فرهنگ لغت هوشیار

نسخه برداشتن

نسخه برداشتن
کتاب و یا مکتوبی را از روی کتاب و مکتوب دیگر نوشتن. (ناظم الاطباء). استنساخ. نسخه کردن. رونویس کردن:
اسیران بدین نسخه دارند کار
کز او نسخه برداشت رومی نگار.
ظهوری (از آنندراج).
رجوع به نسخه شود
لغت نامه دهخدا

ناخنه برداشتن

ناخنه برداشتن
بریدن ناخنه چشم: یکیت روی ببینم چنانکه خرسی را بگاه ناخنه برداشتن لویشه کنی. (فرهنگ اسدی)
فرهنگ لغت هوشیار

نمره برداشتن

نمره برداشتن
یاد داشت کردن، پاسبان یا افسر راهنمایی نمره ماشینی را که راننده آن از مقررات تخلف کرده، شماره برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار

ناخنه برداشتن

ناخنه برداشتن
بریدن ناخنۀ چشم:
یکیت روی ببینم چنانکه خرسی را
بگاه ناخنه برداشتن لویشه کنی.
؟ (از لغت نامۀ اسدی ص 479).
هر چه در چشم عمر ناخنه بود
ناخن قهر تو عیان برداشت.
مجیر بیلقانی
لغت نامه دهخدا

نمره برداشتن

نمره برداشتن
ثبت کردن و نوشتن نمره ای که نمودار و شاخص چیزی است، مثلاًدر راهنمائی و رانندگی، شمارۀ اتومبیلی را که راننده اش مرتکب خلافی شده است برای اخذ جریمه ثبت کردن
لغت نامه دهخدا

نعره برداشتن

نعره برداشتن
غریو کردن. فریاد و فغان کردن:
به شهر اندرون نعره برداشتند
وز آن پس همه شهر بگذاشتند.
فردوسی.
سپه یکسره نعره برداشتند
سنان ها به ابر اندر افراشتند.
فردوسی.
سوی پهلوان روی برگاشتند
وز آن دیدگه نعره برداشتند.
فردوسی
لغت نامه دهخدا