شاخ درختی را گویند که بسیار نازک و لطیف برآمده باشد. (برهان قاطع) (از جهانگیری). شاخ درخت نازک و لطیف. (آنندراج) (انجمن آرا). شاخ بسیار باریک از درخت. (ناظم الاطباء) ، ورق طلا و نقره که به هیأت برگ گل بریده باشند و بر سر پادشاهان و نودامادان نثار کنند. (جهانگیری) (برهان قاطع) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) ، چوبی که بدان سقف خانه را پوشند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (از السامی). تیری را خوانند که سقف را بدان بپوشند. (جهانگیری) ، سقف. (آنندراج) ، تیر صیاد. (از ناظم الاطباء)
ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند رزه پهنا، ریسمانی که دو سر آن را بر جایی بندند و بر آن جامه و لنگی و رختهای شسته اندازند تا خشک شود سازو، عبور صفهای سربازان از برابر فرمانده دفیله
گردنه گریوه کتل بش بند سر کوه، زمین پست و بلند. یا سر پژ گرفتن، (ظاهرا بصورت سخریه و استهزا) کار را بکمال رساندن باشد از خوب یا زشت مثل اینکه امروز گویند: (معرکه کردی)