جدول جو
جدول جو

معنی نژه

نژه((نَ ژِ))
شاخه درخت، چوبی که سقف خانه را با آن پوشش دهند
تصویری از نژه
تصویر نژه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نژه

نژه

نژه
شاخۀ درخت، چوبی که با آن سقف خانه را بپوشانند، پولکی که از طلا یا نقره برای نثار کردن بر سر عروس و داماد درست کنند
نژه
فرهنگ فارسی عمید

نژه

نژه
جبان. هراسان. پریشان. مضطرب، معزز. محترم. بزرگوار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

نژه

نژه
شاخ درختی را گویند که بسیار نازک و لطیف برآمده باشد. (برهان قاطع) (از جهانگیری). شاخ درخت نازک و لطیف. (آنندراج) (انجمن آرا). شاخ بسیار باریک از درخت. (ناظم الاطباء) ، ورق طلا و نقره که به هیأت برگ گل بریده باشند و بر سر پادشاهان و نودامادان نثار کنند. (جهانگیری) (برهان قاطع) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) ، چوبی که بدان سقف خانه را پوشند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (از السامی). تیری را خوانند که سقف را بدان بپوشند. (جهانگیری) ، سقف. (آنندراج) ، تیر صیاد. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

نژه

نژه
نام ستاره ای است از ثوابت. (برهان قاطع) (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا

رژه

رژه
ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند رزه پهنا، ریسمانی که دو سر آن را بر جایی بندند و بر آن جامه و لنگی و رختهای شسته اندازند تا خشک شود سازو، عبور صفهای سربازان از برابر فرمانده دفیله
فرهنگ لغت هوشیار

پژه

پژه
گردنه گریوه کتل بش بند سر کوه، زمین پست و بلند. یا سر پژ گرفتن، (ظاهرا بصورت سخریه و استهزا) کار را بکمال رساندن باشد از خوب یا زشت مثل اینکه امروز گویند: (معرکه کردی)
فرهنگ لغت هوشیار