معنی نزع - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با نزع
نزع
- نزع
- غنم نُزَّع، گوسپندان گشن خواه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، جَمعِ واژۀ نازع، به معنی غریب. (از المنجد). رجوع به نازع شود
لغت نامه دهخدا
نزع
- نزع
- موی رفتگی هر دو جانب پیشانی. (منتهی الارب) (از آنندراج). برهنه گردیدن هر دو جانب پیشانی از موی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا