مأخوذ از نرگس پارسی و به معنی آن. (ناظم الاطباء). معرب نرگس است. (فرهنگ نظام) (غیاث اللغات). نرگس. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). عبهر. رجوع به نرگس شود
گلی سفید، کوچک و خوش بو با کاسه ای در وسط، برگ های سبز و دراز که پیاز آن کاشته می شود، نرجس، کنایه از چشم معشوق، برای مِثال شب از نرگسش قطره چندی چکید / سحر دیده بر کرد و عالم بدید (سعدی۱ - ۹۴) نرگس شهلا: گل نرگس بزرگ و به رنگ سفید با کاسه ای زرد در میان آن