معنی ندید بدید - فرهنگ فارسی معین
معنی ندید بدید
ندید بدید((نَ بَ))
تازه به دوران رسیده، بی اصل و نسب
تصویر ندید بدید
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ندید بدید
ندید بدید
ندید بدید
آدم نوکیسه وتنگ نظروتازه بدوران رسیده یاکسی که اخلاق ورفتارنوکیسگان وتازه به دوران رسیدگان رادارد
فرهنگ لغت هوشیار
ندیده بدید
ندیده بدید
ندیدبدیدندیدوبدید: بایدنعوذبالله دختر پیغمبریانوشته آسمانی باشدکه بتواند درمیان مردم ندیده بدیدوچشم ودل گرسنه این زمانه ودیارگل بکندوازراه درنرود
فرهنگ لغت هوشیار
ندیدبدید
ندیدبدید
آنکه اخلاق و رفتار مردم نوکیسه و نظرتنگ را دارد، شخص نوکیسه و نظرتنگ
فرهنگ فارسی عمید
ندیدبدید
ندیدبدید
تازه به دوران رسیده. تازه به عرصه رسیده. نوخاسته. نودولت. نوکیسه. - امثال: ندیدبدید وقتی که دید به خودش چسید. ، خرده نگرش. اندک بین. اندک نگرش. که کم به چشم اوزیاد آید. (یادداشت مؤلف) ، سخت لئیم و بخیل. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
ندید و بدید
ندید و بدید
آدم نوکیسه وتنگ نظروتازه بدوران رسیده یاکسی که اخلاق ورفتارنوکیسگان وتازه به دوران رسیدگان رادارد
فرهنگ لغت هوشیار
ندیدبدیدی
ندیدبدیدی
نوکیسگی. نودولتی. تازه به دوران رسیدگی. صفت ندیدبدید. رجوع به ندیدبدید شود
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.