جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ندید

ندید

ندید
نادیده. ندیده. نوکیسه. تازه به عرصه رسیده. رجوع به ندیده و نیز رجوع به ندیدبدید شود، (مص مرخم منفی، اِسم مَصدَر، ندیدن. مقابل دید به معنی دیدن، انکار. عدم قبول. عدم رغبت. بی عنایتی. (یادداشت مؤلف).
- چشم ندیدش به کسی افتاده است، چشم دیدن او را ندارد
لغت نامه دهخدا