جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ندار

ندار

ندار
ندارنده. که ندارد. مقابل دارنده. رجوع به دارنده شود، نادار. ندارنده. نادارنده. فقیر. تهیدست. بی بضاعت. ارزانی. بی نوا. مقابل دارنده و دارا.
- با همدیگر ندار بودن، در تداول، رایگان بودن. شریک بودن در منافع. صمیمی بودن. صفا داشتن. رفاقت داشتن. یکی بودن.
- ، در اصطلاح قمار، ندار بودن دو قمارباز در حلقۀ بازی آن است که روی دست همدیگر ’توپ’ نزنند و با یکدیگر برد و باختی نداشته باشند، از هم نبرند و به هم نبازند.
- امثال:
از نداربگیر بده به دارا، نظیر: از نخورده بگیر بده به خورده
لغت نامه دهخدا

ندار

ندار
بیچاره، بی چیز، بی نوا، تنگدست، تهیدست، فقیر، گدا، مفلس، مفلس، بی آلایش، صادق، صاف، یکرنگ
متضاد: دارا
فرهنگ واژه مترادف متضاد