جدول جو
جدول جو

معنی نخاله

نخاله((نُ لِ))
هرآنچه که بعد از الک کردن در الک باقی می ماند، هر چیز بیهوده و به درد نخور، بدجنس، ناتو، حقه باز
تصویری از نخاله
تصویر نخاله
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نخاله

نخاله

نخاله
بی ادب، جاهل، ضایعات مصالح ساختمانی، کالای نامرغوب، آنچه پس از الک کردن در غربال باقی می ماند
نخاله
فرهنگ فارسی عمید

نخاله

نخاله
آنچه بعد از ریختن آرد در غربال و غیره باقیماند، سبوس گندم
نخاله
فرهنگ لغت هوشیار

نخکله

نخکله
گردویی که پوست سخت داشته باشد، برای مِثال گرچه سختی چو نخلکه مغزت / جمله بیرون کنم به چاره گری (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۹۰)
نخکله
فرهنگ فارسی عمید