جدول جو
جدول جو

معنی نحسی کردن

نحسی کردن((~. کَ دَ))
نحوست نشان دادن، بدادایی کردن
تصویری از نحسی کردن
تصویر نحسی کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نحسی کردن

نحسی کردن

نحسی کردن
بد شگونی نمودن، بهانه گرفتن زر زدن نحوست نشان دادن، بدادایی کردن بهانه گیری کردن (بیشتردر مورد کودکان بکار رود)
فرهنگ لغت هوشیار

نحسی کردن

نحسی کردن
نافرجامی کردن. (ناظم الاطباء) ، در تداول (و بیشتر در مورد اطفال) ، بدادائی کردن و با بهانه جوئی عیش و راحت دیگران را منغض داشتن
لغت نامه دهخدا

نشست کردن

نشست کردن
جلوس کردن نشستن، اقامت کردن، فرو رفتن (بنا دیوار کف حیاط)
نشست کردن
فرهنگ لغت هوشیار