معنی نجیع
نجیع
((نَ))
صواب، درست
تصویر نجیع
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با نجیع
نجیب
نجیب
شریف، اصیل، عفیف، پاکدامن
فرهنگ نامهای ایرانی
نجیب
نجیب
آزاده، بزرگوار، پاکزاد، نیک نهاد، پاک نهاد
فرهنگ واژه فارسی سره
رجیع
رجیع
باز گردانیده بازگشته، پلیدی سرگین، کلانشکم
فرهنگ لغت هوشیار
تنجیع
تنجیع
کار سازی پند
فرهنگ لغت هوشیار
شجیع
شجیع
دلیر پردل دلارو شجاع دلاور دلیر، جمع شجعان
فرهنگ لغت هوشیار
نجیح
نجیح
درست، صحیح، پیروز، شکیبا
فرهنگ فارسی عمید
نجیب
نجیب
اصیل، شریف، خوش گوهر، گرامی
فرهنگ فارسی عمید
فجیع
فجیع
دردناک، آزار دهنده، ناخوشایند
فرهنگ فارسی عمید
نقیع
نقیع
شرابی که از مویز درست کنند، آب سرد و گوارا
فرهنگ فارسی عمید