معنی نتربوق - فرهنگ فارسی معین
معنی نتربوق
نتربوق((نَ تَ))
شخص بدسر و وضع و ژولیده و نکبت زده و پاره و پوره
تصویر نتربوق
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با نتربوق
نتربوق
نتربوق
نادرست نویسی نتربوغ واژه پارسی است ولنگار چرکین ژولیده ملانتربوق. شخص بدسرووضع وژولیده ونکبت زده وپاره وپوره. توضیح ظاهرادراین نام نیز ملای یهودان وبنی اسرائیل موردنظراست
فرهنگ لغت هوشیار
تتربوه
تتربوه
تتربو. (فرهنگ جهانگیری) (برهان) (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء). ظرافت و لاغ و مسخرگی. (برهان). لاغ و تمسخر و مضحکۀ مجلس شدن. (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 292 الف) : گشت آنکه شد همیشه پی هزل و تتربوه از که سبکتر ارچه گران بود همچو کوه. شهاب. رجوع به تتربو و تتره شود
لغت نامه دهخدا
نترون
نترون
ذرات ریزی که فاقد بار الکتریکی هستند و با پروتون در ساختمان هسته اتم ها شرکت دارند. فقط هسته اتم هیدرژن فاقد نوترون است نترون نترن
فرهنگ لغت هوشیار
تتربو
تتربو
مسخرگی، برای مِثال لیکن نه بازگردم از شرم دشمنان / کاندرخور تماخر و تتربو شدم (سوزنی - لغتنامه - تتربو)
فرهنگ فارسی عمید
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.