پِیغَمبَر، هر شخصی که خداوند او را با الهام، وحی و یا به واسطۀ فرشته خبر دهد و اوامر خود را به او برساند و یا او را برای راهنمایی خلق به راه راست مبعوث کند، برخی از پیغمبران قدیم پیرو شریعت پیغمبر دیگر بوده اند مانند یونس نسبت به موسی، نَبیَ اللّٰه، پیامبَر، رَسول، پیَمبَر، وَخشور، پِیغامبَر
پیغمبر. رسول. (برهان قاطع). آگاه کننده از خدا. (السامی) (دهار). پیغمبر. (منتهی الارب) (دهار). نذیر. (منتهی الارب). آنکه از خدای خبر دهد. (ترجمان علامۀ جرجانی). نبی، عام است خواه صاحب کتاب باشد یا نباشد، و رسول خاص است، آنکه صاحب کتاب باشد. (غیاث اللغات از شرح نصاب). فعیل است بمعنی فاعل اگر مشتق از ’نباء’ است که بمعنی خبر دادن باشد پس نبی بمعنی خبردهنده بود، یا مشتق از ’نبو’ که معنی علو و ارتفاع باشد، چون مرتبۀ نبی از دیگر مخلوقات ارفع و اعلی است نبی گفتند. (غیاث اللغات) (آنندراج). النبی، من اوحی الیه بملک او الهم فی قلبه او نبه بالرؤیا الصالحه. فالرسول افضل بالوحی الخاص الذی فوق وحی النبوه لأن ّ الرسول هو من اوحی الیه جبرائیل خاصه بتنزیل الکتاب من اﷲ. (تعریفات). ج، انبیاء، نبیون، انباء، نباء: به حق محمد که نبی برگزیده است. (تاریخ بیهقی ص 316). شفیع مطاع نبی کریم نسیم جسیم بسیم وسیم. سعدی. ، بلندقدر. (دهار). بلندشده. بزرگی داده شده بر جمیع خلق. (یادداشت مؤلف) ، زمین بلند. (ناظم الاطباء). آنچه مرتفع باشد از زمین. زمین مرتفع. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه) ، راه واضح. (از معجم متن اللغه) ، راه. طریق. (ناظم الاطباء). رجوع به نبی ٔ شود
پیغمبر اسلام. حضرت محمد بن عبداﷲ: محمد بدو (به کشتی) اندرون با علی همان اهل بیت نبی و وصی. فردوسی. نبی آفتاب و صحابان چو ماه به هم نسبتی یکدگر راست راه. فردوسی. اگر چشم داری به دیگر سرای به نزد نبی و وصی گیر جای. فردوسی. سخن نهان ز ستوران به ما رسید چو وحی نهان رسید ز ما زی نبی به کوه حرا. ناصرخسرو. دعوی همی کند که نبی را خلیفتم در خلق این شگفت حدیثی است بلعجب. ناصرخسرو. یاد ازیرا کنم من آل نبی را تا به قیامت کند خدای مرا یاد. ناصرخسرو. فلک شکافد حکمش چنانکه دست نبی شکاف ماه دوهفت آشکار می سازد. خاقانی. هر قلم مهر نبی ورزم و دشمن دارم تاج وتختی که مسلمان شدنم نگذارند. خاقانی. زآن کلیدی که نبی نزد بنی شعبه سپرد بانگ پرّ ملک و زیور حورا بینند. خاقانی. نه جفت نبی که پاک بودند همه بد عایشه و حبیبۀ محترمه. (نصاب). باری ای خالق زمین و زمان مرسل و منزل نبی و نبی. ؟ (از صحاح الفرس)