جدول جو
جدول جو

معنی نبت

نبت((نَ))
روییدن گیاه، رستن، رویانیدن زمین گیاه را، رویش، بالش، آن چه که روید، گیاه، نبات
تصویری از نبت
تصویر نبت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نبت

نبت

نبت
گیاه، هر رُستنی که از زمین بروید، گیا، گیَه، گیاغ، عَلَف، نَبات، کَلَأ
نبت
فرهنگ فارسی عمید

نبت

نبت
رستن، گیاه نشان روییدن گیاه رستن، رویانیدن زمین گیاه را، رویش بالش، آنچه که رویدگیاه نبات. یانبت اسنان. پیدایش وروییدن دندانهادردهان
فرهنگ لغت هوشیار

نبت

نبت
گیاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات). نبات. (اقرب الموارد) .هرچه بروید. (مهذب الاسماء). آنچه برویاند آن را خدا. آنچه از رستنیها که از زمین برآید. (از معجم متن اللغه). روییدنی. رستنی. نبات. گیاه. گیا:
درزمین گر نیشکر ور خود نی است
ترجمان هر زمین نبت وی است.
مولوی.
که ز اشک چشم او روئید نبت
که چرا اندر جریده ی ْ لاست ثبت.
مولوی.
، هر چیز نامی (نموکننده) اعم از نبات یا حیوان. (از معجم متن اللغه)،
{{مَصدَر}} رستن گیاه. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج). روییدن سبزه. (از ناظم الاطباء). برستن گیاه. (زوزنی) : نبت نبتاً و نباتاً النبات، خرج و ظهر. (معجم متن اللغه). دمیدن. روئیدن. رستن. بردمیدن، رویانیدن زمین گیاه را. (منتهی الارب) : نبت الارض البقل، رویانید زمین گیاه را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

نبوت

نبوت
رسالت، پیامبری، مبعوث بودن کسی از سوی خداوند به راهنمایی مردم، یکی از سه اصل اعتقادی مسلمانان
نبوت
فرهنگ نامهای ایرانی