معنی نباض - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با نباض
نباض
- نباض
- نبض گیرنده. پزشک. (ناظم الاطباء). نبض شناس. و این مبالغه نیست بلکه صیغۀ نسبت است، چنانکه عطار و حداد. (آنندراج) (غیاث اللغات) ، زننده (رگ را). رفاز. (از یادداشت مؤلف) ، لرزنده. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
اباض
- اباض
- اشتربند، رگ ران ریسمانی که بوسیله آن خرده دست شتر بر بندند تا دست از زمین برداشته دارد بند، نام رگی است در پای. بیخ انگدان بیخ انجدان
فرهنگ لغت هوشیار