جدول جو
جدول جو

معنی ناهار شکستن

ناهار شکستن((ش کَ تَ))
غذا خوردن، رفع گرسنگی کردن
تصویری از ناهار شکستن
تصویر ناهار شکستن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ناهار شکستن

ناهار شکستن

ناهار شکستن
رفع گرسنگی کردن با خوردن: و ترا (گربه) با خویشتن آشنائی نمی بینم جز آنکه به خوردن من (موش) ناهار بشکنی. (کلیله و دمنه).
به طبع گرسنه چشم حمیت اندیشم
که جز به نعمت جود تو نشکند ناهار.
عرفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

ناهارشکستن

ناهارشکستن
ناشتایی خوردن صبحانه خوردن، رفع گرسنگی کردن باخوردن غذاسد جوع کردن: وتراهیچ اشتیاقی نمی شناسم بخود جزآنکه بخون من ناهاربشکنی
فرهنگ لغت هوشیار

زنهار شکستن

زنهار شکستن
نقض عهد کردن عهد شکستن پیمان شکستن، خیانت کردن
زنهار شکستن
فرهنگ لغت هوشیار

بازار شکستن

بازار شکستن
از رونق و روایی و رواج انداختن:
بر من آن بت بازار نیکوان بشکست
کجا چنان بت باشد که را بود بازار؟
فرخی.
زنجیر صبر ما را بگسست بند زلفی
بازار زهد ما را بشکست عشق خالی.
خاقانی.
بازار حسن جملۀ خوبان شکسته ای
ره نیست کز تو هیچ خریدار بگذرد.
سعدی.
کرشمه ای کن و بازار سامری بشکن
بغمزه رونق و ناموس سامری بشکن.
حافظ.
همت مردانه میخواهد گذشتن از جهان
یوسفی باید که بازار زلیخا بشکند.
صائب (از آنندراج).
بازار او شکسته نگردد بقول خصم.
خورشید را ز راه کجا افکند غبار؟
عمادی شهریاری
لغت نامه دهخدا

زنهار شکستن

زنهار شکستن
عهد شکستن. پیمان شکنی کردن. رجوع به زینهار شکستن شود
لغت نامه دهخدا