معنی ناوناوان - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ناوناوان
ناوناوان
- ناوناوان
- از: ناو (از مصدر ناویدن) + ناو (مکرر) + ان (پسوند صفت فاعلی و حال)، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، خرامان، گرازان، جلوه کنان، (برهان قاطع) (آنندراج)، دامن کشان، (از فرهنگ خطی) : درانج، ناوناوان و خرامان در رفتار، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
چاوچاوان
- چاوچاوان
- بانگ کردن و نالیدن، چاویدن، برای مِثال مرغ دیدی که بچه زو ببرند / چاوچاوان درست چونان است (رودکی - ۴۹۴)
فرهنگ فارسی عمید
ناوسروان
- ناوسروان
- نظیر سروان در ارتش. (لغات فرهنگستان). سروان نیروی دریائی
لغت نامه دهخدا