هامی شدن هامی شدن سرگشته شدن متحیرگشتن: (استه وغامی شدم زدردجدایی هامی وامی شدم زخستن مترب) (منجیک) فرهنگ لغت هوشیار
ناسی شدن ناسی شدن فراموش شدن. (ناظم الاطباء) ، فراموشکار شدن: گرچه خفته گشت و ناسی شد ز پیش کی گذارندش در آن نسیان خویش. مولوی لغت نامه دهخدا
پاپی شدن پاپی شدن پاپی شدن در امری. اصرار ورزیدن، امریرا دنبال کردن تعقیب کردن، پاپی شدن کسی را. ایراد گرفتن بر او اذیت کردن وی ایذا فرهنگ لغت هوشیار