جدول جو
جدول جو

معنی ناملایم

ناملایم((مُ یِ))
آن چه که موافق و سازگار نیست، درشت، خشن
تصویری از ناملایم
تصویر ناملایم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ناملایم

ناملایم

ناملایم
سختی، رنج، دشواری، نامطبوع، ناسازگار، درشت، خشن
ناملایم
فرهنگ فارسی عمید

ناملایم

ناملایم
نادمساز نافروهیده زبر درشت ناهموار آنچه که موافق وسازگارنیست، درشت خشن، مزاحم، جمع ناملایمات. (ناملایمات)، جمع ناملایم. ناهموار، ناموافق، درشت
فرهنگ لغت هوشیار

ناملایم

ناملایم
درشت. (آنندراج) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). ناهموار. ناموافق. (ناظم الاطباء). که ملایم و موافق و سازگار نیست. که سازگاری و توافق ندارد.
- ناملایم طبع، ناسازگار. که سازگار و موافق طبع نیست. که تحمل آن دشخوار است.
، دشوار، زمخت. خشن، مزاحم. بازحمت. (ناظم الاطباء) ، امر خراب وبد. (آنندراج) (غیاث اللغات) ، نامناسب. بی جا، بی رحم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

ناملایمات

ناملایمات
جَمعِ واژۀ ناملایم. سختی ها و دشواریهای زمانه. (ناظم الاطباء). رجوع به ناملایم شود
لغت نامه دهخدا

ناملاطف

ناملاطف
نامهربان. که ملاطفت و نرمخوئی ندارد، بی ادب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

نوملازم

نوملازم
نوکر تازۀ ناآزموده و شاگرد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا