جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نامحلول

نامحلول

نامحلول
آش ناشدنی وا نرفتنی حل نشده، غیرقابل حل (در آب و غیره) حل نشدنی
نامحلول
فرهنگ لغت هوشیار

نامحلول

نامحلول
حل ناشده. در آب حل نشده، (اصطلاح شیمی) در اصطلاح شیمی، حل ناشدنی. که در آب حل نشود و ته نشین کند
لغت نامه دهخدا

نامعلول

نامعلول
بی انگیزه بدون علت: (و مابیرون ازآن جمله گفتیم پس بایدکه نامعلول بود)
نامعلول
فرهنگ لغت هوشیار

نامحصول

نامحصول
به دست نیامده. تحصیل ناشده. حاصل نشده: هیچ مقصود مفقود نماند و هیچ مأمول نامحصول نگردد. (سندبادنامه ص 64)
لغت نامه دهخدا