جدول جو
جدول جو

معنی ناگوار

ناگوار((گُ))
نامطبوع، ناخوش آیند، هضم نشده
تصویری از ناگوار
تصویر ناگوار
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ناگوار

ناگوار

ناگوار
نامطبوع، ناخوشایند مثلاً حوادث ناگوار، بدمزه، خوراکی که در معده هضم نشود، امتلا، سوء هاضمه، تخمه
ناگوار
فرهنگ فارسی عمید

ناگوار

ناگوار
چیز بد هضم که زود گوارا نشود، تحلیل نرفته، هضم نشده، سنگین
ناگوار
فرهنگ لغت هوشیار

ناگوار

ناگوار
دلخراش، فجیع، امتلا، بدهضم، ثقیل، دیرهضم، ناپسند، ناخوشایند، تلخ، منغص، دشوار، سخت، کریه
متضاد: گوارا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

ناگواری

ناگواری
مطابق میل نبودن، سختی، دشواری، برای مِثال با کمال ناگواری ها گوارا کرده است / محنت امروز را اندیشۀ فردای من (صائب - لغت نامه - ناگواری)، بدهضم بودن غذا
ناگواری
فرهنگ فارسی عمید

ناگواری

ناگواری
ناگواربودن، تحمل ناپذیری: باتمام ناگواریها گوارا کرده است محنت امروز را اندیشه فردای من. (صائب لغ)، امتلا معده تخمه، بدهضمی
فرهنگ لغت هوشیار