معنی ناطف
ناطف
((طِ))
آن چه از مالیات که روان باشد، نوعی حلوا، شکرینه
تصویر ناطف
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ناطف
ناطف
ناطف
شکر ینه کبیتا آنچه ازمالیات که روان باشد، نوعی حلواشکرینه
فرهنگ لغت هوشیار
ناطف
ناطف
نوعی حلوا، شکرینه
فرهنگ فارسی عمید
ناطق
ناطق
سخنران، سخنگو
فرهنگ واژه فارسی سره
خاطف
خاطف
درخشندگی که چشم را خیره کند، رباینده
فرهنگ لغت هوشیار
ناطق
ناطق
نطق کننده، سخنران، گوینده، سخنگو، آشکارا، واضح
فرهنگ فارسی عمید
عاطف
عاطف
چادر، برگرداننده، مهربانی کننده نوازشگر
فرهنگ لغت هوشیار
ناتف
ناتف
شکرینه نوعی حلواکه آنرا از بادام یاجوز سازند شکرینه
فرهنگ لغت هوشیار
ناطق
ناطق
گویا، گوینده، سخنگوی، نطق کننده
فرهنگ لغت هوشیار
ناطفی
ناطفی
ناطفی در فارسی شکرینه فروش کبیتایی منسوب به ناطف شکرینه فر
فرهنگ لغت هوشیار