جدول جو
جدول جو

معنی ناصاف

ناصاف
کدر، تصفیه نشده، ناهموار، چرکین، ناپاک
تصویری از ناصاف
تصویر ناصاف
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ناصاف

ناصاف

ناصاف
آنچه صاف نباشد، (از آنندراج)، کدر، (ناظم الاطباء)، غیرزلال، تصفیه ناشده، آلوده،
- آب ناصاف، آب آلوده، آب تصفیه نشده، آب غیرزلال،
، ناهموار، (ناظم الاطباء)، ناراست، غیرمستقیم، که صاف و یکنواخت نیست، آنچه پاک نباشد، (از آنندراج)، چرکین، (ناظم الاطباء)، ناپاک
لغت نامه دهخدا

انصاف

انصاف
خدمتگزاران، آنکه در اداره یا بنگاهی خدمت می کند، مستخدم، خدمت کننده، خادم مثلاً دولت خدمتگزار
انصاف
فرهنگ فارسی عمید