جدول جو
جدول جو

معنی نازک نی

نازک نی((~. نِ))
یکی از دو استخوان تشکیل دهنده ساق پا
تصویری از نازک نی
تصویر نازک نی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نازک نی

نازک نی

نازک نی
یکی ازدو استخوان تشکیل دهنده ساق پا است. این استخوان دراز و نازک است و کمی در عقب و خارج استخوان درشت نی قرار دارد و دارای یک تنه و دو انتها است. تنه اش منشوری شکل و دارای سه سطح و سه خط الراس است. انتهای فوقانی این استخوان را سر نازک نی مینامند که در بالا به زایده ای موسوم به زایده نیزه یی ختم میشود. انتهای تحتانی آنراقوزک خارجی میگویند قصبه صغری
فرهنگ لغت هوشیار

نازک تنی

نازک تنی
ظرافت. نازپروردگی. شادابی:
بدان نازک تنی و آبداری
چو مرغی بود در چابک سواری.
نظامی
لغت نامه دهخدا

نازک بین

نازک بین
باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشِکاف، خُرده بین، خُرده کار، خُرده شِناس، خُرداِنگارِش، خُرده گیر، خُرده دان، نازُک اَندیش، نُکته سَنج، ژَرف یاب، ژَرف بین، مُدَقَّق، غَوررَس
نازک بین
فرهنگ فارسی عمید

نازک بینی

نازک بینی
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، موشِکافی، خُرده بینی، خُرده کاری، خُرده شِناسی، خُرده گیری، خُرده دانی، نازُک اَندیشی، نُکته سَنجی، نُکته دانی، ژَرف یابی، ژَرف بینی، ژَرف نِگَری، غَوررَسی، مُداقَّه، تَدقیق، تَعَمُّق
نازک بینی
فرهنگ فارسی عمید

نازنینی

نازنینی
دارای ناز بودن استغنا نمودن، لطافت و ظرافت (معشوق) : مهی در جلوه بااین نازنینی نخواهد ساخت با تنها نشینی. (وصال لغ)، گرامی بودن محبوبیت، بناز و نعمت پرورده بودن، ارزشمندی گرانبهایی
فرهنگ لغت هوشیار

نازکانه

نازکانه
از روی نازکی ظریفانه: خوش ناز کانه می چمی ای شاخ نوبهار، کاشفتگی مبادت از آشوب باددی. (حافظ. 298)
فرهنگ لغت هوشیار