جدول جو
جدول جو

معنی نازک دل

نازک دل((~. دِ))
زودرنج، حساس، رقیق القلب
تصویری از نازک دل
تصویر نازک دل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نازک دل

نازک دل

نازک دل
آنکه از ناملایمات زود متاثر گردد زود رنج حساس. زنان نازک دلندوسست رایند بهر خو چون بر آریشان برآیند. (ویس ورامین)، رقیق القلب مهربان: کار هر نازک دلی نبود قتال که گریزد از خیالی چون خیال. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار

نازک دل

نازک دل
زودرنج، رقیق القلب، برای مِثال کار هر نازک دلی نبوَد قتال / که گریزد از خیالی چون خیال (مولوی - ۸۲۷)
نازک دل
فرهنگ فارسی عمید

نازک دل

نازک دل
دل نازک. رقیق القلب. لین الفوآد. زودرنج. آنکه زود از بدی متأثر شود و گرید. حساس:
زنان نازک دلند و سست رایند
بهر خو چون برآریشان برآیند.
(ویس و رامین).
بس این سنگ سخت از دل انگیختن
به نازک دلان درنیامیختن.
نظامی.
مرنج ای شاه نازک دل بدین رنج
که گنج است آن صنم در خاک به گنج.
نظامی.
کار هر نازک دلی نبود قتال
که گریزد ازخیالی چون خیال.
مولوی.
نشست و خاست چو شبنم در این گلستان کن
مشو به خاطر نازک دلان گران زنهار.
صائب.
نازک دلی مباد که رحم آیدت بمن
زودم بکش نگاه به این چشم تر مکن.
؟ (از انجمن آرا).
در این سودا چرا باشد زیانم
که او نازک دل و من سخت جانم.
وصال
لغت نامه دهخدا

نازک دل

نازک دل
باعاطفه، حساس، رقیق القلب، زودرنج، سریع التاثیر، سریع التاثر، عطوف، مهربان
متضاد: سنگدل
فرهنگ واژه مترادف متضاد

نازک دلی

نازک دلی
رقت قلب. مهربانی. زودرنجی. رحم دلی. حالت و صفت نازک دل
لغت نامه دهخدا