معنی ناخوانده - فرهنگ فارسی معین
معنی ناخوانده
- ناخوانده((خا د))
- بی سواد، درس نخوانده، دعوت نشده
تصویر ناخوانده
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ناخوانده
ناخوانده
- ناخوانده
- کسی که بی دعوت به مهمانی برود، خوانده نشده، طفیلی، کسی که درس نخوانده باشد، بی سواد
فرهنگ فارسی عمید
ناخوانده
- ناخوانده
- نخوانده قرائت نکرده: سربه پیش افکنده بینم قاصدر نجانده را ظاهراآورده واپس نامه ناخوانده را. (محمداشرف لغ)، بی سواددرس نخوانده، دعوت نشده: چو اندرباغ تو بلبل بدیدار هزار آید ترامهمان ناخوانده بر وزی صد هزارآید. (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار