جدول جو
جدول جو

معنی ناخن گیر

ناخن گیر((خُ))
ابزاری برای کوتاه کردن ناخن، چیزی نرم که ناخن در آن گیر کند
تصویری از ناخن گیر
تصویر ناخن گیر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ناخن گیر

ناخن گیر

ناخن گیر
وسیله ای که با آن ناخن ها را کوتاه کنند، ناخن چین
ناخن گیر
فرهنگ فارسی عمید

ناخن گیر

ناخن گیر
چیزی نرم که ناخن در آن بند شود. (آنندراج). رجوع به ناخن گیر کردن شود
لغت نامه دهخدا

ناخن گیر

ناخن گیر
دست افزار حجامان که بدان ناخن چینند. (آنندراج). وسیلۀ گرفتن ناخن. ناخن چین. مقص. ناخن پیرا. ابزاری که بدان ناخن ها را کوتاه کنند
لغت نامه دهخدا

ناخن گیره

ناخن گیره
آلتی که بوسیله آن سرناخن را چینند ناخن برا ناخن پیرا ناخن گیره، چیزی نرم که ناخن در آن بند شود
فرهنگ لغت هوشیار

ناخن گیره

ناخن گیره
. ناخن گیر. مقراض ناخن گیری. ناخن پیرای. ناخن چین
لغت نامه دهخدا

نان گیر

نان گیر
کارگرنانوایی که نان ازتنور بیرون آورد، انبری که بوسیله آن نان را از دیوار تنور جدا کنند و بیرون آرندنان چین
فرهنگ لغت هوشیار

نان گیر

نان گیر
کارگر که نان از تنور بیرون آرد،
انبری که بوسیلۀ آن نان را از دیوار تنور جدا کنند و بیرون آرند، نان چین
لغت نامه دهخدا

ناخن پیرا

ناخن پیرا
آلتی که با آن ناخن را کوتاه کنند، ناخن گیر، کسی که ناخن های دست و پای دیگران را می چیند و صاف می کند
ناخن پیرا
فرهنگ فارسی عمید