جدول جو
جدول جو

معنی میگرن

میگرن((رِ))
سردردی که با تهوع، استفراغ و اختلال های عصبی همراه است
تصویری از میگرن
تصویر میگرن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با میگرن

میگون

میگون
به رنگ می، همرنگ شراب، سرخ رنگ، برای مِثال هردم به یاد آن لب میگون و چشم مست / از خلوتم به خانۀ خَمّار می کشی (حافظ۲ - ۶۳۴)
میگون
فرهنگ فارسی عمید

میکرن

میکرن
فرانسوی خردک واحد اندازه گیری قطر سلولها و میکربهاو دیگرذرات ذره بینی. یک میکرن معادل با 1000، 1 میلیمتراست و آنرا با حرف (به یونانی مو تلفظ میشود) نمایش میدهند
فرهنگ لغت هوشیار

میگون

میگون
آنچه رنگ شراب دارد برنگ می سرخ رنگ: (اسد (دلالت کند بر) تمام بالالله میگون موی.:) هردم بیاد آن لب میگون و چشم مست از خلوتم بخانه خمار میکشی. (حافظ)، نوعی اسب: (نامهای اسپان بزبان پارسی: الوس چرمه. . میگون)
میگون
فرهنگ لغت هوشیار

میگون

میگون
به رنگ می. سرخ همچون شراب. که چون شراب سرخ باشد. آنچه رنگ شراب دارد:
نه نه می نگیرم که میگون سرشکم
که خود زین می کم بها می گریزم.
خاقانی.
هر دم به یاد آن لب میگون و چشم مست
از خلوتم به خانه خمار می کشی.
حافظ
لغت نامه دهخدا

میگون

میگون
قصبه ای است جزء دهستان رودبار قصران بخش افجۀ شهرستان تهران، واقع در 25هزارگزی شمال افجه کنار راه شوسۀ شمشک به تهران. هوای کوهستانی سرد و خوبی دارد و در تابستان گردشگاه مردم تهران است. این قصبه در حدود 2375 تن جمعیت دارد و آب آن از رود خانه شمشک تأمین می شود. دارای راه شوسه و قلمستان و باغهای زیبا و میوه های گوناگون است. غلات و ارزن وعسل آن شهرت دارد. مزرعۀ هملون جزء این قصبه است وامامزاده ای دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

میگر

میگر
سازندۀ می. (ناظم الاطباء). مُخَمِّر. (منتهی الارب). آن که می بسازد و آن را کَلال نیز خوانند و این در هندوستان شایع است پس از توافق لسانین بود. (آنندراج) :
باده نوشان پارسایان ضروری گشته اند
زانکه میگر دردی خم را بپالاید همی.
میرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا