جدول جو
جدول جو

معنی میرزایی

میرزایی
نویسندگی، منشی گری، امیرزادگی
تصویری از میرزایی
تصویر میرزایی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با میرزایی

میرزایی

میرزایی
صفت و حالت و پیشۀ میرزا، نویسندگی ومنشی گری، سلوک و رفتار مانند میرزا، گستاخی و غرور و تکبر، (ناظم الاطباء)،
- میرزایی کشیدن، نازبرداری کردن، (غیاث)،
،
منسوب به میرزا، آنچه یا آن که به میرزا نسبت دارد، قبای دراز با آستین های فروهشته و گشاد، جبه و بالاپوش دراز آستین بلند، (ناظم الاطباء)، قسمی خربزه، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

میرزائی

میرزائی
دهی است از دهستان هنام و بسطام بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد، واقع در 18هزارگزی خاور الشتر با 120 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

زیرپایی

زیرپایی
یعنی کفش، و این موضوع اهل هند است، در ولایت دو قسم باشد یکی کفش چپا و آن بلند بود و دوم را سرپایی و راسته گویند، (آنندراج)، مقابل باری: قاطری زیرپایی، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، چیزی از چوب که در زیر میز نهند و گاه نشستن پای بر آن گذارند تا سردی و رطوبت کف اطاق به پای نرسد، (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، چیزهایی است جعبه مانند از چوب که روی آن کاملاً بسته نیست و شکافهای موازی دارد و زیر میز کار و میز تحریر میگذارند تا پشت میزنشین پای خود را روی آن بگذارد، (فرهنگ عامیانۀ جمال زاده)
لغت نامه دهخدا

فیرزانی

فیرزانی
منسوب به فیرزان که نام اجدادی است. (سمعانی). ظاهراً مخفف فیروزانی است
لغت نامه دهخدا