معنی میرپنج - فرهنگ فارسی معین
معنی میرپنج
- میرپنج((پَ))
- امیر و فرمانده واحدی در حدود پنج هزارتن و او بالاتر از مین باشی بود
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با میرپنج
میرپنج
- میرپنج
- افسر ارشدی که فرماندهِ عده ای سرباز در حدود پنج هزار تن بود
فرهنگ فارسی عمید
میرپنج
- میرپنج
- امیر و فرمانده واحدی در حدود پیج هزار تن و او بالاتر ازمین باشی بود
فرهنگ لغت هوشیار
میرپنج
- میرپنج
- امیرپنجه. امیرپنج. مقامی لشکری بالاتر از سرتیپ و پایین تر از امیرتومان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
میرپنجه
- میرپنجه
- میرپنج. امیرپنجه. (یادداشت مؤلف). رجوع به میرپنج شود
لغت نامه دهخدا