معنی میانه رو
- میانه رو((~. رُ))
- معتدل، کسی که نه افراط می کند نه تفریط
واژههای مرتبط با میانه رو
میانه رو
- میانه رو
- کسی که در هیچ کاری افراط و تفریط نکند، میانه گیر
میانه رو
- میانه رو
- آنکه در اعمال خود افراط و تفریط نکند معتدل
میانه رو
- میانه رو
- آن که در هیچ کاری افراط و تفریط نمی کند. (ناظم الاطباء). معتدل که نه به افراط گراید و نه به تفریط. معتدل درعقاید و اعمال. متوسطالسیر. (یادداشت مؤلف). متوسطدر افعال و اقوال. (آنندراج). مقتصد، میانه رو در نفقۀ عیال یعنی نه مسرف و نه تنگ گیر. (منتهی الارب)
میانه رو
- میانه رو
- معتدل
متضاد: تندرو، افراطی، دست راستی
میانه روی
- میانه روی
- اعتدال
میانه روی
- میانه روی
- حد وسط کاری را در پیش گرفتن، خودداری از افراط و تفریط
میانه روی
- میانه روی
- عمل میانه رو اعتدال
میانه روی
- میانه روی
- Moderation
میانه روی
- میانه روی
- moderação
