نقطه هایی که بین حروف به جای حروف یا پرده های متروک گذارند. نیم پرده، (در سینما یا تآتر) فاصله دو پردۀ نمایش. در فاصله دو قسمت مجزا از یک نمایش که پردۀ سن می افتد
دهی از دهستان حومه بخش کرج شهرستان کرج، واقع در 5 هزارگزی شمال کرج با 262 تن سکنه. آب آن از رود خانه کرج و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی از دهستان مرکزی بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 15هزارگزی باختر رودسر، با 300 تن سکنه. آب آن از نهر پل رود و راه آن ماشین رو است. ماشین برنج کوبی دارد و مزرعۀ مازندران بیجار در آمار جزء این ده بشمار است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
وسط پاچه، میان پا. میان پای. (ناظم الاطباء). میان دو ران: میلم به میان پاچۀ او بیش کشد زیرا که میان پاچه ز کس تنگ تر است. میرم شاه. در نامۀ اعمال تو چیزی نبود جز حرف میان پاچه و سرگیری و غرق. حکیم شفایی