معنی مؤول
مؤول
((مُءَ وَّ))
تأویل شده، قابل تأویل
تصویر مؤول
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مؤول
مطول
مطول
طول داده شده، دراز
فرهنگ فارسی عمید
مچول
مچول
موچول، کوچک و زیبا
فرهنگ فارسی عمید
مسول
مسول
اغوا کننده، فریبنده
فرهنگ فارسی عمید
موول
موول
قابلِ تاویل، تفسیر شده
فرهنگ فارسی عمید
معول
معول
پناه، محل اعتماد، معتمد
فرهنگ فارسی عمید
مهول
مهول
ترسناک، مخوف، پربیم و ترس
فرهنگ فارسی عمید
مثول
مثول
به خدمت ایستادن، به حضور آمدن
فرهنگ فارسی عمید
محول
محول
واگذار شده، برگردانیده شده، دگرگون شده
فرهنگ فارسی عمید
محول
محول
تغییر دهنده، انتقال دهنده، دگرگون کننده
فرهنگ فارسی عمید