جدول جو
جدول جو

معنی مؤکد

مؤکد((مُءَ کَّ))
تأکید کرده شده، استوار، محکم
تصویری از مؤکد
تصویر مؤکد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مؤکد

محکد

محکد
کسی که بدو اعتماد میکنند، کسی که بازپس میشود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

محکد

محکد
محتد. اصل مرد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اصل. (مهذب الاسماء) ، پناه جای. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ملجاء
لغت نامه دهخدا

ماکد

ماکد
اقامت کننده در جایی و مؤنث آن ماکده. (از اقرب الموارد) ، آنکه پیوسته بر یک قرار بماند و گویند ماء ماکد، آبی که بر یک قرار ماند، و دَرّ ماکد، شیری که پیوسته بر یک قرار باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). در ماکد، شیر که پیوسته بر یک قرار ماند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا