جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مؤسس

موسس

موسس
آنکه بنیاد چیزی را بر پا مینهد و بنا میکند، پایه کذار، بنانهاده، بنیانگذار آنکه با خود حرف میزند و زمزمه میکند، وسواسی
فرهنگ لغت هوشیار

مرسس

مرسس
شیرازه کرده. (مهذب الاسماء). کتاب به شیرازه کرده
لغت نامه دهخدا

مغسس

مغسس
خرمای تر تباه شده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رطب فاسد. غَسیس. مغسوس. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

مطسس

مطسس
رونده در شهرها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به تطسیس شود
لغت نامه دهخدا