معنی مهل مهل((مُ)) فلزات کانی مانند، مس، آهن و، قطران تنک و رقیق، روغن زیتون و دردی آن، زرداب و ریم که از لاشه مرده پالاید تصویر مهل فرهنگ فارسی معین