جدول جو
جدول جو

معنی مهره باختن

مهره باختن((~. تَ))
بازی نرد، قمار، قمار کردن، حقه بازی کردن
تصویری از مهره باختن
تصویر مهره باختن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مهره باختن

مهره باختن

مهره باختن
بازی نرد کردن، بازی شطرنج کردن، قماربازی کردن، لعب کردن شعبده کردن: مهره انجم ز زرین حقه ساخت با فلک در حقه هر شب مهره باخت. (منطق الطیر. چا. دکتر گوهرین 1)
فرهنگ لغت هوشیار

مهر باختن

مهر باختن
عشق ورزیدن. محبت داشتن:
ماهی دو سه مهر باخت با او
زآنگونه که بود ساخت با او.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پهنه باختن

پهنه باختن
با پهنه بازی کردن پهنه بازی کردن: نامه نویسد بدیع و نظم کند خوب تیغ زند نیک و پهنه بازد و چوگان. (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار

چهره ساختن

چهره ساختن
صورت کشیدن. نقاشی کردن. صورتگری کردن. چهره پرداختن. رخسازی کردن. منظره ساختن، روبرو کردن. مقابل کردن. مواجهه دادن
لغت نامه دهخدا

پهنه باختن

پهنه باختن
با نوعی چوگان که پهنه گویند بازی کردن. پهنه بازی کردن:
نامه نویسد بدیع و نظم کند خوب
تیغ زند نیک و پهنه بازد و چوگان.
فرخی
لغت نامه دهخدا