جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مهر

مهر

مهر
دوستی، محبت
در آیین زردشتی رب النوع آفتاب، خورشید
ماه هفتم سال شمسی، پس از شهریور و پیش از آبان
روز شانزدهم از هر ماه شمسی، برای مِثال روز «مهر» و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان / مهر بفزای ای نگار ماه چهر مهربان (مسعودسعد - ۵۴۸)
مهر
فرهنگ فارسی عمید

مهر

مهر
پول یا چیز دیگر که هنگام عقد نکاح بر ذمۀ مرد مقرر می شود، کابین، صداق
مهر
فرهنگ فارسی عمید

مهر

مهر
آلت فلزی یا لاستیکی که روی آن اسم شخص یا بنگاهی را نقش کرده و روی کاغذ و پاکت یا زیر نامه ها و قراردادها به جای امضا می زنند
کیسۀ سربسته، برای مِثال فرستاده را داد مُهری درم / که ختم است بر نام حاتم کرم (سعدی۱ - ۹۲)
مهر
فرهنگ فارسی عمید

مهر

مهر
کابین و آن نقد و جنسی باشد که در وقت نکاح بر ذمه مرد مقرر کنند رحم و شفقت و محبت، دوستی و مودت آلتی لاستیکی که روی آن اسم اشخاص یا بنگاهی را نقش کنند و روی کاغذ یا زیر نامه ها بجای امضا میزنند
فرهنگ لغت هوشیار

مهر

مهر
آفتاب، خورشید، دوستی، مهربانی، نام ماه هفتم از سال شمسی، نام روز شانزدهم از ماه مهر که ایرانیان جشن مهرگان را در این روز بر پا می دارند
مهر
فرهنگ فارسی معین

مهر

مهر
آلتی از جنس فلز یا لاستیک که روی آن اسم شخص یا بنگاهی را نقش می کنند و از آن به جای امضاء در پای نامه ها و قراردادها استفاده می کنند
مهر و موم کردن: بستن چیزی از طریق موم چسباندن به در آن و بعد مهر زدن به موم به طوری که به جز فرد مهر و موم کننده کسی اجازه ورود نداشته باشد
مهر
فرهنگ فارسی معین

مهر

مهر
دهی است از بخش داورزن شهرستان سبزوار. با 1109 تن سکنه. محصول آن پنبه و زیره است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

مهر

مهر
نام آتشکده ای است:
چو آذرگشسب و چو خراد و مهر
فروزان به کردار گردان سپهر.
فردوسی.
رجوع به فهرست ولف بر شاهنامه شود
لغت نامه دهخدا