جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با موی رگ

موی رگ

موی رگ
رگ باریک با قطر حدود یک دهم میلیمتر که رابط بین شریانها و وریدهاست. (از دائره المعارف کیه). مویین رگ. عِرق ِ شَعری
لغت نامه دهخدا

روی گر

روی گر
آنکه آلات رویین سازد صفار، آنکه ظروف فلزی را سفید کند
روی گر
فرهنگ لغت هوشیار

مویه گر

مویه گر
نوحه کننده، زاری کننده، برای مِثال مویه گر گشته زهرۀ مطرب / بر جهان و جهانیان مویان (انوری - ۷۰۳)
مویه گر
فرهنگ فارسی عمید

بوی رنگ

بوی رنگ
گُلِ سُرخ، گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، گُلِ آتَشی، آتَشی، چَچُک، رُز، لَکا، وَرد، سوری، گُلِ سوری
بوی رنگ
فرهنگ فارسی عمید

مویه گر

مویه گر
زاری کننده نوحه کننده: (پای نا خوانده رسید و نفر مویه گران و ارشیداه کنان راه نفر بگشایید،) (خاقانی. سج. 161)
مویه گر
فرهنگ لغت هوشیار

روی گر

روی گر
کسی که ظروف رویین می سازد، کسی که ظروف فلزی را صیقل داده سفید می کند
روی گر
فرهنگ فارسی معین