جدول جو
جدول جو

معنی مونوپل

مونوپل((مُ نُ پُ))
منوپل، انحصار، امتیاز عرضه کالا یا خدمتی در اختیار یا انحصار یک شرکت یا گروه خاصی بودن
تصویری از مونوپل
تصویر مونوپل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مونوپل

مونو پل

مونو پل
امتیاز ساختن فروختن کشف بعضی مواد و اجرای برخی عملیات که طبق قانون و مقررات شخص یا شرکت یا دولتی از آن برخوردار است انحصار
فرهنگ لغت هوشیار

منوپل

منوپل
امتیاز تولید یا عرضۀ کالا، انجام عملیات یا ارائۀ خدمات خاص که به وسیلۀ قانون به شخص یا شرکتی واگذار می شود
منوپل
فرهنگ فارسی عمید

منوپل

منوپل
فرانسوی دربستگری امتیاز و مزیتی که فردی شرکتی یا دولتی بدست میاورد برای ساختن فروختن کشف کردن بعض اشیا یا تعهد انجام دادن بعض مشاغل
فرهنگ لغت هوشیار

منوپول

منوپول
امتیاز و مزیتی که فردی شرکتی یا دولتی بدست میاورد برای ساختن فروختن کشف کردن بعض اشیا یا تعهد انجام دادن بعض مشاغل
فرهنگ لغت هوشیار

مونولگ

مونولگ
بخشی از نمایش که هنرپیشه به تنهایی در صحنه ظاهر می شود و با خود حرف می زند. تک گویی
فرهنگ فارسی معین

مانوئل

مانوئل
دوم پاله ئولوگ (در حدود 1348- 1425 میلادی) او از خانواده معروف پاله ئولوگ بیزانس است که از سال 1391 تا 1425م. امپراتور بیزانس بود و با سلطان ترک جنگید و بالاخره به پرداخت خراج به او گردن نهاد. (از لاروس)
اول کبیر. او را نیکبخت هم گفته اند. وی در سال 1469م. در ’الکوشت’ متولد شد و از سال 1495 تا 1521 (سال درگذشتش) پادشاه پرتقال بود. وی یکی از استعمارگران وتصاحب کنندگان سرزمینهای ملل دیگر بود. (از لاروس)
پیر-لوئی. سیاستمدار فرانسوی (1751-1793) و از نمایندگان عمومی کمون پاری-س بود. وی با اعدام لوئی شانزدهم مخالفت کردو به همین علت با گیوتین اعدام گردید. (از لاروس)
دوم. وی در سال 1889م. در لیسبون متولد شد و از سال 1908 تا 1910م. پادشاه پرتقال بود و بر اثر انقلاب از پادشاهی خلع گردید و در سال 1932 درگذشت. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا