جدول جو
جدول جو

معنی مونتاژ

مونتاژ((مُ))
در کنار هم گذاشتن و به هم چسباندن فیلم ها یا عکس ها و... برای بوجود آوردن یک مجموعه، سوار کردن و به هم بستن قطعات یک دستگاه یا ماشین
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مونتاژ

مونتاژ

مونتاژ
در کنار هم قرار دادن و روی هم سوار کردن اجزای یک ماشین یا دستگاه، (سینما) تدوین
فرهنگ فارسی عمید

مونتاژ

مونتاژ
ترکیب عکس و فیلم و به وجود آوردن صحنه های مصنوعی و عکسهای غیرحقیقی، و آن در روزنامه ها و مجلات وسینما به کار می رود، (اصطلاح مکانیک) به هم پیوستن قطعات مختلف یک ماشین و سوار کردن آن
لغت نامه دهخدا

مونتاژ

مونتاژ
سوار کردن، نصب کردن قطعات مختلف یک دستگاه (رادیو، تلویزیون، کامپیوتر) ، کنار هم چسباندن (فیلم)
فرهنگ واژه مترادف متضاد

شانتاژ

شانتاژ
کوشش برای شکست دادن طرف مقابل از طریق تهدید، تحریک، سفسطه و به راه انداختن هیاهو و آشوب، جوسازی، هوچی گری
شانتاژ
فرهنگ فارسی عمید