جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مولامول

مولامول

مولامول
درنگ بسیار، تاخیر از پی تاخیر، برای مِثال چنان به وعده همی کرد چرخ مولامول / که شد ز خون دلم تشت چرخ مالامال (جمال الدین عبدالرزاق - ۲۳۸)
مولامول
فرهنگ فارسی عمید

مولامول

مولامول
درنگ بسیار و درنگ از پی درنگ و تأخیر پس تأخیر، (از برهان) (ناظم الاطباء)، تأخیر از پی تأخیر، (انجمن آرا) (آنندراج)، و رجوع به مول و مولیدن شود،
- مولامول کردن، سخت تأخیر کردن، درنگ از پی درنگ نمودن:
چنین به وعده همی کرد چرخ مولامول
که شد ز خون دلم طشت چرخ مالامال،
جمال الدین عبدالرزاق
لغت نامه دهخدا

مول مول

مول مول
روضه ذی هاش، موضعی است، عیاض بن نصر هری گوید:
بروضه ذی هاش ترکنا قتیلهم
علیه ضباع عُکِف ُ و نسور
لغت نامه دهخدا

مالامال

مالامال
بسیار کثیر فراوان، پر مملو لبالب: سبب ظاهری آن بود که ظرف طبیعت خلفا از باده غفلت و غرور مالامال و زیاده از حد اعتدال شده... فراوان، بسیار و کثیر، پر و مملو، لبریز، لبالب
فرهنگ لغت هوشیار

میلامیل

میلامیل
میل تامیل میل در میل: توپها بینی بگشاده دهان میلامیل دشتها بینی زانبوه حشر مالا مال. (بهار)، پی درپی بتواتر، همه جمیع
فرهنگ لغت هوشیار