معنی موفی - فرهنگ فارسی معین
معنی موفی
- موفی((مُ وَ فْ فا))
- حق تمام ادا کرده شده، مفصل و کامل
تصویر موفی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با موفی
موفی
- موفی
- وستیده (وستی شرح و بسط) حق تمام ادا کرده شده، مفصل و کامل: سه اقنوم و سه فرقت (قرقف) را ببرهان بگویم مختصر شرح موفا. (خاقانی. 26)
فرهنگ لغت هوشیار
موفی
- موفی
- به انجام رسانندۀ شغل و کار و اداکننده، (ناظم الاطباء)، به سربرندۀ پیمان، (آنندراج)، ایفای وظیفه و پیمان کننده
لغت نامه دهخدا
موفی
- موفی
- اداکرده شده و پرداخته شده و به جاآورده شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
موسی
- موسی
- از آب کشیده شده، پسر عمران پیامبر بنی اسرائیل (ص) ، نام امام هفتم شیعیان امام کاظم (ع)، نام پسر عمران پیامبر بنی اسرائیل که در زمان فرعون به دنیا آمد
فرهنگ نامهای ایرانی