توانگر وستیده گسترده وسعت داده شده، وسیع.} ، بعضی عروضیان متکلف بجای فع سببی بر فاعلاتن افزایند و آنرا توسیع خوانند چنانکه فاعلاتن را فاعلییاتن کنند و آنرا موسع خوانند و الحق این تصرفی فاسد و استادیی جاهلانه است) (المعجم. مد. چا. 39، 8: 1)
وسعت داده شده. گشاد و فراخ کرده شده. (ناظم الاطباء). فراخ کرده. گشاده. (یادداشت مؤلف) ، فراخ. وسیع، (اصطلاح عروضی) افزودن سببی بر فاعلاتن است و این عمل متکلفانه را توسیع گویند و فاعلاتن را که به توسیع فاعلییاتن شود موسع خوانند. (از المعجم ص 101)
نعت فاعلی از ایساع به معنی بادسترس و توانگر. ج، موسعون: ’و السماءبنیناها بأید و اًنا لموسِعون’ (قرآن 47/51) ، ای اغنیاء قادرون. (منتهی الارب)... و متعوهن علی الموسعقدره... (قرآن 236/2). توانگر و قادر و توانا و قوی. (از ناظم الاطباء). بادسترس و توانگر. (آنندراج)