معنی موسر - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با موسر
موسر
- موسر
- توانگر و فراخ دست. ج، میاسر، موسرون. (منتهی الارب، مادۀ ی س ر) (ناظم الاطباء). توانگر. (آنندراج) (دهار). فراخ روزی. مقابل معسر. (یادداشت مؤلف). موسع. ج، موسرون. (مهذب الاسماء) ، میانه حال. (یادداشت مؤلف) ، آن زن که آسان زاید. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
موسی
- موسی
- از آب کشیده شده، پسر عمران پیامبر بنی اسرائیل (ص) ، نام امام هفتم شیعیان امام کاظم (ع)، نام پسر عمران پیامبر بنی اسرائیل که در زمان فرعون به دنیا آمد
فرهنگ نامهای ایرانی